یه روز هم یکی از معلم هامون داشت خاطره تعریف میکرد میگفت :
یادش بخیر یکی از دوستام تازه معلم شده بود
به من گفت چکار کنم که استرس نداشته باشم ....
منم بهش گفتم اگه میخوای مثل من استرس نداشته باشی
فرض کردن تو مزرعه هستی و داری به گاو و گوسفندا درس میدی :|
داییم میخواسته بره گوسفند بخره
یهو دختر دایی نابغم میگه بابا مواظب باش گوشتش تازه باشه!!! .
1 دقیقه سکوت! :|
اخه ماست موسیر نمیشه تو اصلا نظر ندی؟
چند وقت پیش حوصلم سر میرفت...
گوشیمو برداشتم یه شماره الکی گرفتم دیدم یه بنده خدایی برداشت
یه اس ام اس سرکاری فرستادم !
متن اس ام اس :
ببین کشتمش جنازشم انداختم تو آب!
بیچاره دو ماهه گوشیش خاموشه :))
در کل راضی ام از خودم :)))
کلا خـــــــیلی چیزا ازش یاد گرفتم!
ولی باحال ترینش این بود:
دلـــم بــرات تــنــگ شــده = حــوصــلــم ســـر رفــتـــه :|
مامان بزرگم خیلی مذهبیه
یه روز یه مجله دستش بود گفت دنیا خیلی خراب شده واقعا
فساد جامعه رو گرفته!!
گفتم چی شده مگه مامان بزرگ
میگه بیا این مجله رو بــــبین...
رفتم دیدم یه اقا با کت و شلوار صفحه ی سمت چپ بود یه خانوم چادری هم صفحه سمت راست بود!
تعجب کردم گفتم خوب اینا مگه چشونه؟؟؟
گفت نگاه کن الان مجله رو میبندم این اقا میچسبه به خانومه!!
حالا هی با دستاش مجله رو باز و بسته میکرد میگفت : میبینیشون؟
عکس لو رفته روز قبل امتحان
در نگاه اول یک پیرمرد (با دو چشم!!) را سوار بر اسب میبینید، درسته!؟ پس بیشتر دقت کنید.
ادامه در ادامه
به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی و پایینی چه تفاوتی با هم دارد؟
خوب دقت کنید
رنگ هر دو قسمت یکی است!
برای اطمینان یک بار دیگر به تصویر برگردید و انگشت خود را بر روی خط جداکننده بگذارید و نگاه کنید
ادامه در ادامه